خامنهای در نقش روبسپیر
محمود دولتآبادی نویسنده مشهور ایرانی کتابی به نام «کلنل» دارد که در آن شخصیت اول داستان، جملهای را بارها تکرار کرده و از خود میخواهد که از هیچ چیز شگفتزده نشود. او میگوید: «من از مدتی قبل تلاش میکنم که از دیدن یا شنیدن هر چیزی احساس حیرت نکنم. من نباید متعجب یا حیرتزده شوم.»
سوالی که مطرح میشود این است که «چطور متحیر نشویم»؟ دانتون رهبر انقلابی فرانسه روزی گفته بود که انقلاب، فرزندانش را میخورد؛ اما وقتی به هاشمی رفسنجانی و ایران مینگریم، کشف میکنیم که انقلاب در حقیقت پدر خودش را خورده است! اشتباهی که در ایران رخ میدهد، چیست؟ من این واژهها را از دانتون وام گرفتم، ولی شباهتهای دیگری هم بین انقلابهای فرانسه و ایران وجود دارد. به عنوان مثال، بین رفسنجانی و خامنهای از یک طرف با دانتون و روبسپیر از طرف دیگر شباهت وجود دارد.
دانتون که در سال ۱۷۵۹ متولد شده و در پنجم آوریل ۱۷۹۴ درگذشت، رهبری بارز در مراحل نخستین انقلاب فرانسه و همچنین نخستین رییس کمیته صلح عمومی بود. او همچنین موتور محرک اصلی برکناری نظام پادشاهی و تاسیس جمهوری اول فرانسه بود تا سرانجام به اتهام فساد و سهلانگاری در قبال دشمنان انقلاب، به تیغ گیوتین سپرده شد.
دانتون قبل از اعدام خطاب به روبسپیر فریاد زد که «نوبت تو هم میرسد.» پیشبینی دانتون به واقعیت پیوست، بطوریکه فقط چهار ماه گذشت تا روبسپیر نیز با گیوتین اعدام شد. شأن و جایگاه دانتون از روبسپیر (۱۷۵۸ تا ۱۷۹۴) بیشتر بود. در ایران نیز رفسنجانی جایگاهی فراتر از خامنهای دارد. علاوه بر آن، دانتون نقش مهمی در انقلاب فرانسه ایفا کرد، مانند رفسنجانی که نقشی مهمتر و موثرتر از خامنهای در انقلاب ایران داشت.
در انقلاب فرانسه، کمیته امنیت عمومی، اداره امور سیاسی داخلی کشور را در دست گرفت و بر اساس توافقنامهای که پنجم سپتامبر ۱۷۹۳ تصویب شد، ترس و تروریسم به مثابه یک سیاست قانونی درآمد. در این مصوبه آمده بود: اکنون زمان آن رسیده که عدالت بالاتر از هر چیزی باشد. همچنین زمان ترساندن تمامی توطئهگران رسیده و به همین دلیل قانونگزاران شروع به تعامل با تروریسم به عنوان یک اولویت حیاتی کردهاند. بگذارید همواره در انقلاب باشیم، زیرا ضد انقلاب در هر کجا مشغول توطئه هستند. باید شمشیر قانون را بالای سر تمامی گناهکاران بگیریم.
حکومت ایران، رسانههای دیداری و مکتوب متعلق به دولت را به شمشیری علیه مخالفان تبدیل کرده است. پرویز کیمیاوی کارگردان و سناریونویس ایرانی و یکی از مهمترین سینماگران ایرانی در قرن بیستم، فیلمی عالی به نام «مغول» را در سال ۱۹۷۳ کارگردانی کرد. در این فیلم، کیمیاوی حمله مغولها به ایران در قرن سیزدهم را به هجوم تلویزیونها در قرن بیستم تشبیه کرده است. در یکی از صحنههای عالی این فیلم، صفحه تلویزیونی نشان داده میشود که گویی تیغه گیوتین است. آنچه قصد دارم بگویم این است که شخصیتهای ملی، اصلاحطلبان و متفکران روزانه توسط رسانههای حکومتی در ایران به قتل میرسند. رسانههای متعلق به حکومت به تروریستهایی تبدیل شدهاند که توسط دولت سازماندهی میشوند. همانطور که در مقاله آخرم نوشتم؛ رسانهها، رفسنجانی را «خائن به کشور و انقلاب» خطاب کردند. بدین ترتیب ما یک بار دیگر شاهد بازتولید ماجراهای انقلاب فرانسه هستیم. این بار خامنهای نقش روبسپیر را بازی کرده و دوست خود، رفسنجانی را به قتل میرساند.
همه میدانند که شورای نگهبان زیر نظر خامنهای کار میکند و این شورا قدرت یا توانایی کنار گذاشتن رفسنجانی را از رقابتهای انتخاباتی بدون موافقت خامنهای ندارد. این بار، فرمانده نیروهای امنیتی و معاون فرماندهی کل سپاه پاسداران به شورای نگهبان رفته و تصمیم این شورا را تغییر دادند. روشن است که خامنهای این طرح را از پشت پرده مدیریت کرده است.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که چه باعث شد خامنهای پرونده هاشمی را ببندد؟ این نکته را باید ذکر کنم که این رفسنجانی بود که خامنهای را در سال ۱۹۷۸ به عضویت شورای انقلاب درآورد. همچنین هاشمی بود که خامنهای را پس از وفات آیتالله خمینی به رهبری رساند. بدین ترتیب خامنهای همواره مرهون رفسنجانی بود. تجربیات عظیم هاشمی در زمینههای نظری یا عملی نیز او را بسیار قدرتمندتر از خامنهای کرده بود. او پستهای بسیار مهمی را در اختیار داشت. هاشمی رییس ستاد جنگ ایران و عراق، رییس مجلس (۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸) و رییس مجلس خبرگان (تا سال ۲۰۱۱) بود. به همین دلیل خامنهای تصمیم گرفت تا در یک برنامه طولانیمدت و پیچیده، رفسنجانی را از عرصه سیاسی ایران حذف کند. مراحل این برنامه به شکل زیر پیگیری شد:
۱- هاشمی از ریاست مجلس خبرگان کنار گذاشته شده و به جای او آیتالله مهدوی کنی به ریاست مجلس درآمد که پیرمردی است که نمیتواند بر روی پاهایش بایستد و با ویلچر جابجا میشود.
۲- فائزه، دختر هاشمی رفسنجانی که به شجاعت معروف است دستگیر شده و شش ماه در زندان بسر برد.
۳- مهدی، از پسران هاشمی بلافاصله پس از بازگشت از بریتانیا دستگیر شده و دو ماه بعد آزاد شد و این روزها منتظر زمان محاکمهاش است.
۴- تلویزیون و رسانهها شروع به حملاتی تند علیه رفسنجانی کردهاند. همانطور که قبلا توضیح دادم، رسانهها تحت سلطه حکومت و سپاه پاسداران است.
۵- به محض اعلام نامزدی هاشمی برای انتخابات ریاست جمهوری، حملات علیه او افزایش یافت. نزدیک به صد نماینده پارلمان، نامهای را به شورای نگهبان ارسال کرده و از این شورا خواستند تا هاشمی را رد صلاحیت کند.
۶- در یازدهم ماه مه؛ شورای نگهبان، هاشمی رفسنجانی را از رقابتهای انتخاباتی حذف کرد.
۷- روز جمعه ۲۴ ماه مه، تمامی امامان جمعه از تصمیم شورای نگهبان حمایت کردند. روشن است که تمامی آنها مشغول خواندن بیانیهای حکومتی بودند که در بیت آیتالله خامنهای نگاشته شده بود.
اکنون ما در برابر سوالی بسیار مهم قرار گرفتهایم: آیا خامنهای پرونده هاشمی را برای همیشه بسته است؟ به نظر من، هاشمی تاریخی پربار در ایران داشته است. او سیاستمداری زیرک و یک روحانی بارز است که یکی از بهترین تفسیرهای قرآن را نگاشته و نقشی مهم در تاریخ معاصر ایران ایفا کرد. هاشمی عرصه سیاسی ایران را با سربلندی ترک میکند. از نظر شخصی، افتخار میکنم که هشت سال معاون رفسنجانی بودم.
در انتها باید سخنان دانتون را به یاد آوریم که میگفت نوبت روبسپیر نیز خواهد رسید.
منبع: الشرقالاوسط / مترجم: علی مهتدی – ایران در جهان
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.