مقالات

ارتباط ایران و آمریکا؛ امکان یا آرزو؟

تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۲, ساعت ۱:۵۷ بعد از ظهر

جرس

علی ایزدی
برخورد  قابل تحسین روحانی،  بخودی خود ابزار کافی و کارآمد برای ترمیم روابط ایران و آمریکا نمی تواند محسوب شود
اگر چه نوع برخورد روحانی در نیویورک در اجلاس سازمان ملل و در مصاحبه با رسانه‌های آمریکائی از جهاتی قابل تحسین و تقدیر است ، اما بنظر می رسد این رویه اصولا ٌ ابزار چندان کافی و کارآمدی برای ترمیم روابط ایران و آمریکا نمی تواند محسوب شود .


آقای روحانی در مجمع سازمان ملل ، بر خلاف رؤسای پیشین جمهوری بویژه در مقایسه با محمود احمدی نژاد از لحن منطقی و مملو از آشتی طلبی با مسئولین ملل سخن گفت ، روحانی از آن ابا نداشت که نام رئیس جمهور آمریکا را محترمانه و با لحن پرزیدنت اوباما به کار برد ، رئیس دولت تدبیر وامید هم چنین از بکارگیری واژه رژیم صهیونیستی یا اسرائیل غاصب پرهیز نمود، اگر چه تقریبأ با همان شدت در دیپلماسی سابق جمهوری اسلامی مواضع اسرائیل را در برخورد با فلسطینی‌ها را ارزیابی نمود .
روحانی در هنگام سخنرانی درمجمع عمومی سازمان ملل بر خلاف رجائی نپنداشت که مخاطبش آیت الله خمینی است یا نظام جمهوری اسلامی ، تا آن گونه که آن‌ها می خواهند غرب و بویژه آمریکا را پند و نصیحت دهد ، هم چنین دکتر روحانی بر خلاف احمدی نژاد چوب و چماق کلام را در سازمان ملل بر سر مخاطبان نکوبید تا در همان اولین دقایق آغاز سخنوری‌اش بسیاری از مقامات بلند پایه غربی با ترک جلسه و در واقع ترجیح فرار برقرار ، خشم خویش را نسبت به احمدی نژاد و در حقیقت ایران ابراز نمایند .
رئیس جمهور نوپا ، هم چنین با برخورد متین مردم آمریکا را مخاطب قرار داد و ضمن ارج نهادن به منزلت آمریکا ئی‌ها ، تلویحأ ارتباط تنگاتنگ بین دو ملت را به دنبال ترمیم روابط دول ایران و آمریکا آرزو نمود .
آنچه که آقای خامنه‌ای نامش را نرمش قهرمانانه نهاد ، برخی از آثار و عواقبش ، باز شدن نسبی دست رئیس جمهوری است که در طی ۳۳ سال اخیر بی‌سابقه می باشد ، ولی فقیه برای بقای نظام و در حقیقت خودش ترجیح داد بطوریکه روحانی ادعا می کند ، در برخی سیاستگذاری‌های حساس ، ریاست جمهوری اختیار تام داشته باشد و البته در این موارد خاص واقعأ جایگاه رئیس دولت به عنوان رئیس جمهور حفظ شود .
یکی از نتایج همین مجوزیا انعطاف خامنه‌ای ، در ملاقات علنی و رسمی وزرای امور خارجه دو دشمن سابق دیده می شود ، ظریف و جان کری در کنار اما نه مقابل هم با لبخند‌های دیپلماتیک احیای آینده‌ای امید بخش را در روابط ایران و آمریکا متقابلاٌ به هم نوید دادند ، بهرحال نفس نشست دو وزیر خارجه آنهم پس از ۳۳ سال اثرات روانی خاصی خود بر دفع دیپلماسی دشمنی بین دو کشور را می تواند بگذارد ، بویژه با در نظر گرفتن تابوی طرد ایجاد روابط احتمالی بین ایران وآمریکا ، بخصوص از طرف جمهوری اسلامی از فروردین ۵۹ که روابط دو کشور بدنبال گروگان گیری درسفارت آمریکا قطع شد و این عدم ارتباط دیپلماتیک آغازی گشت بر تصویب تحریم‌ها بر علیه ایران .
یکی از حوادث جالب سفر روحانی به نیوریورک ، شایعه احتمال ملاقات وی با همتایش ، اوباما بود آنچه که لحظه به لحظه باعث تزلزل در بازار بورس ایران می شد ، برغم آنچه که پیش بینی شده بود ، روز چهارشنبه هیچ ملاقاتی بین این دو رخ نداد ، اما اتفاق جالب حرکت اوباما در تماس تلفنی با روحانی درست زمان بازگشت وی به ایران در مسیر نیویورک بود ، صرف نظر از اینکه صرف پیشتازی در گفتگوی تلفنی از سوی باراک اوباما جالب و در خورتوجه است و در نتیجه آغاز روزنه‌ای در گشایش روابط دو کشور که پایانی بر دشمنی‌ها را نوید می دهد ، اما رئیس جمهورآمریکا حامل پیامی مهمی به سردمداران ایران نیز بود.
اوباما در مذاکره تلفنی خود خطاب به روحانی گفت :

” مسیر دستیابی به یک توافق معنادار دشوار خواهد بود .”
و بلافاصله یعنی عصر همان جمعه در پی گفتگوی تلفنی با رئیس جمهور ایران ، در یک کنفرانس خبری می گوید :

” موانع روبه جلو فرا روی مان است و تضمینی برای موفقیت وجود ندارد ، اما من باور دارم که می توانیم به راه حل‌های جامع دست یابیم . ”
پیام اوباما به روحانی ضمن برخورداری از بعد امید بخشی و گشایش در روابط ایران و آمریکا ، از سوئی دیگر حامل هشداری است که احتمال عدم نیل به یک توافق معنا دار از آن جمله است ، هم چنین وقتی از تعدد موانع در پیش رو از سوی اوباما سخن به میان می آید .
این پیچیدگی درفروریختن دیوار بی‌اعتمادی بین طرفین ، زمانی بیش از پیش خود را نشان می دهد که اوباما در همان کنفرانس مطبوعاتی می گوید :

” در طی این مدت با دوستانمان از جمله اسرائیل نیز صحبت کردیم ، ما واقف به همه چالش‌های پیش رو هستیم .”
تأکید بر بکارگیری نام اسرائیل از طرف باراک اوباما خود از دو جهت معنا دار است . اول اینکه رئیس جمهور آمریکا با زبان بی‌زبانی می خواهد به نقش و نفوذ لابی‌های صهیونیستی در تصمیم گیری‌ها توسط مسئولین آمریکائی اشاره نماید و در نتیجه تفهیم این پیام به جمهوری اسلامی که در آمریکا هم راست‌ها و لابی‌های وابسته به اسرائیل دارای وزنه معین خود هستند و رئیس جمهور بخشی از جایگاه تصمیم گیری‌های نهائی محسوب می شود.
ثانیأ : حامل این پیام به دولت ایران است که در حمایت از فلسطین و برخورد با اسرائیل ، چنانچه ترمیم روابطش با آمریکا ، حائز اهمیت لازم می باشد ، جوانب احتیاط را از دست ندهد ، به عبارت دیگرنمی توان در سخن خواستار ساختار شکنی تابوی روابط ایران آمریکا بود و در عمل تیغ تهاجم بر علیه نزدیکترین همتا و بر خوردار ازمنافع مشترک با آمریکائی‌ها ، یعنی اسرائیل کشید .
از سوی سخنرانی روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل صرف نظر از لحن عقلانی و برخورداری از منطق دیپلماتیک که خود جای تقدیر به جهت ترفیع جایگاه سیاسی سیاه سابق ایران در نظام بین الملل دارد از برخی جهت ،دارای بافت تکراری و شاید تحریک آمیز بوده :
محور اول ، تکیه روحانی بر برخورداری ایران از حق هسته‌ای بود ، غربی‌ها با توجه به شناختی که از جمهوری اسلامی در راستای به رسمیت نشناختن حقوق شهروندی هم وطنان ایرانی از سوی نظام جمهوری اسلامی دارند و بویژه آنچه که در جریان انتخابات ۸۸ شاهد بودند ، برایشان باور این موضوع که ایران صرفأ به دنبال انرژی صلح آمیز هسته‌ای است هنوز هم مشکل می باشد .
از سوئی بسیاری از کارشناسان و متخصصان ایرانی که حفظ هویت ایران و استقلال آن برایشان از اهداف غیر قابل اغماضی می باشد ، با توجه به هزینه‌ای که تولید انرژی هسته‌ای می طلبد برغم علم به اینکه انرژی‌های فسیلی ،فردا پاسخگوی جمعیت ایرانی نخواهد بود ، موافق دنبال کردن روند فعالیت‌های هسته‌ای نیستند. بنابراین ،نگرش به چنین دیدگاه هایی باعث می شود که غربی‌ها نتوانند به ادعای ایران اعتماد نمایند و راست آزمائی مجدد برایشان چندان امیدوارانه نیست ، در چنین فضائی تأکید رئیس جمهور بر برخورداری از این حق اگر چه در راستای توجیه صلح آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای است اما خود می تواند مشکل را مضاعف نماید .
دومین محور اشاره به حقوق مردم فلسطین است ، آنچه که در سخنرانی ایشان طبق روال ثابت و سابق از طرف رؤسای جمهوری اسلامی دنبال می شود ، تأکید بر تحقق حقوق شهروندی فلسطینی‌ها و نجات آنان از یوغ فشارهای اسرائیل است ، آنچه که زمانی می تواند به عنوان یک سیاست تبلیغاتی در جهان مؤثر باشد که رژیمی چون نظام اسلامی ، ابتدا به عنوان اولویت حیاتی به ملت خود در ایران بهای لازم را بدهد ، حکومتی که مردمش در بسیاری موارد آن را نمی توانند به رسمیت بشناسند ، رئیس جمهورش نمی تواند در سازمان ملل مبلغ به رسمیت شناختن حقوق برادران مسلمان فلسطینی در مقابل اسرائیل و تمامیت خواهی صهیونیسم باشد !
محور سوم سخنان روحانی مواضع متقابل ایران و غرب در مقوله تحریم‌ها بود ، اینکه برقراری تحریم‌ها را به تخاصم غربی‌ها با ملت ایران نسبت می دهد.
درست است که تیزی تیغ تحریم را طبقه متوسط و محروم ایران از سال هاست که تحمل می کند ، اما اگر دولتمردان مقتدری می داشتیم و مهم تر از آن اقتصادی سالم ، نه تحریمی بدین گونه می توانست در کار باشد و نه به این نقطه می رسیدیم که فاصله طبقاتی و فقر ناشی از تحریم‌ها نیزدشمن شماره یک مردم شود ، روحانی هم خوب می داند که هدف از تحریم‌ها شکستن اقتدار نظام استبدادگرای ولی فقیه است ، نه نابودی مردم ایران اگر چه عواقب آن را سالهاست که ملت ما متحمل هستند و این رنج شهروندان ما البته برای غربی‌ها بی‌معنی ، چون در سیاست آنان نیز تنها این هدف است که توجیه گر هر وسیله‌ای می تواند باشد .
فرجام کلام اینکه نظام اسلامی باید در عمل به مردم ایران در مرحله اول و متعاقب آن به غرب نشان دهد که خواستار ایجاد فضایی سالم می باشد ، تا در عرصه آن برخی قدرت‌های سلطه گر غربی هم ، حقوق ایران را به رسمیت بشناسند ، در غیر این صورت همواره شاهد بازی موش و گربه در روابط ایران و غرب خواهیم بود ودر چنین جوی حتی اگر نرمش قهرمانانه خامنه‌ای به ورزش پهلوانانه‌ای مدام تبدیل شود ، چرخش و تغییر چشمگیری عاید مردم ما نخواهد شد !
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.