آقای ف. م. سخن یک ذره بیشتر به آداب انتقاد پایبند باشید!
علی ایزدی ، گویا نیوز ۱۹ دسامبر ۲۰۱۸
https://news.gooya.com/2018/12/post-21675.php
” من با عقیده تو مخالفم و د شمن تو و عقاید تو هستم، اما حاضرم جانم را فدا کنم تا تو بتوانی آزادانه ابراز نظر نمایی. “
دوست گرامی، آقای ف.م. سخن، پیش ازورود به بحث اصلی درباره مقاله اخیر شما منتشره در گویا به تاریخ ۱۶ دسامبر، تحت عنوان ” جناب مهاجرانی! یک ذره جنتلمن باشید! ” لازم میدانم به چند نکته اشاره کنم.
اولا: بنده عادت ندارم از خطاب جناب درنگارشهایم استفاده کنم چون حسی به من میگوید به جز درمواردی بسیار محدود و استثنائی به کارگیری این لفظ بیشتر نشانه تملق (خواسته یا ناخواسته) است تا احترام به طرف مقابل، بخصوص وقتی درجایی چون نوشته شما خطاب آغازین ” جناب مهاجرانی ” به عتاب پایانی “لات و لمپن ” ختم شود! بهرصورت این دلیلی است که در عنوان یاداشتم شما را باواژه آقا مخاطب قرار دادهام.
ثانیا: قطعا ازسیاق و سبک نوشتههای مختلفم دربرخی سایتها از جمله گویا، متوجه شدهاید که بنده نه از دوستان مهاجرانی هستم و نه دشمن رضا پهلوی و حسب اتفاق شاید دست کم دو نقد صریح و به تفصیل مرا بر نظرات آقای مهاجرانی در سایتی نزدیک به ایشان درگذشته نه چندان دور دیدهاید، بهرحال نه امیدی به ایشان درجایگاه یک سیاستمدار یا روشنفکری قابل اتکاء دارم و نه به شاهزاده پهلوی که تصور میکنم د رگیردور باطل ایده آلیسم فرشگرد خویش شده است.
ثالثا: برخورد طعنه و تمسخرآمیز آقای مهاجرانی اگرچه ازنظرلحن آن قابل توجیه نیست اما چون صرفا یک توئیت است و بنابراین نه نوشتهای رسمی دریک رسانه، چه بسا به همین دلیل از شکل شایسته و آراستهای برخوردارنیست.
باختم مقدمه فوق، حال بصورت فهرست وار به چند اشکال اساسی که به نظرمی رسد برنقد شما نسبت به توئیت مهاجرانی وارد است، میپردازم.
۱- نه تراشیدن ریش لزوما نشانه متمدن بودن است ونه پاپیون یا کراوات زدن که البته به عنوان الویتها آنها را به مهاجرانی توصیه نمیکنید، اما با توصیف ایشان به سبزی فروشهای شاه عبدالعظیم، به قصد تحقیر مهاجرانی، خواسته یا ناخواسته به سبزی فروشان به عنوان یک طبقه زحمتکش بی احترامی نمودهاید.
۲- اینکه قابلیت رضا پهلوی درخلبانی را دلیلی بر با استعداد یا دست کم یا سواد بودن ایشان انگاشتهاید، از دوجهت قابل تامل میباشد، اولا بدیهی است که منظور مهاجرانی ازکم سوادی یا بی استعدادی نسبت داده شده به رضا پهلوی فقدان شایستگی کافی شاهزاده درحوزه سیاست یا فرهنگ است و نه یک نوع کم سوادی مطلق! و گرنه کیست که نداند رضا پهلوی دوره آموزشی هواپیمای جنگنده را در۱۸ سالگی در آمریکا آغاز نمود، اگرچه ایشان بعدها به تحصیل در رشته علوم سیاسی نیز پرداخت. ثانیا صرف توانایی درتحصیل یا حتی طی مدارج عالی اکادمیک نمیتواند دلیل بربا استعداد بودن انسان باشد چراکه درخانوادههای اشرافی و بویژه درباری یا حکومتی اصولا سرمایه و امکانات است که میتواند از آدمی بی استعداد و حتی کودن نابغه نما بسازد، اگرچه این راقم قصد تشکیک درتوانایی علمی و استعداد رضا پهلوی را ندارد.
۳- اینکه به مهاجرانی توصیه نمودهاید به جای برخورداری ازحس حسرت به واسطه تلف کردن وقتش برای پیگیری نظرات رضا پهلوی، میبایست استعدادش را در مزایای چند همسری، دربیان فواید شیر الاغ و محاسن پاچه خاری از خامنهای نشان میداد، به نظر نمیرسد بتوان یک نوع نقد انگاشت، برعکس این لحن شما آنهم در یک نوشته رسمی در سایتی چون گویا، چه از منظر اخلاق سیاسی و چه آداب نقد بی احترامی و بعضا توهین آشکار به یک فردی که صرفا نظرش را توئیت کرده تلقی میشود.
اما تحقیق دردرک مزایای شیر الاغ، اتفاقا برای همگان میتواند جالب باشد! شیر این چهارپای مظلوم ازجهت خواص درمانی اثبات شده دردرمان آسم مزمن بی نظیر است و درعین حال عصاره آن یکی از بهترین مواد اولیه لازم را در صنعت لوازم آرایش برخورداراست و به همین دلایل درمعدود کشورهایی چون ایتالیا و فرانسه که شیر الاغ تولید میشود قیمت آن نسبت به شیرمتعارف لبنیات بسیار بالاتر است.
البته شخصا نمیتوانم بگویم که این تحقیقی که به آقای مهاجرانی توصیه کردهاید میتوانست برای شخص وی مفید تر بوده باشد یا استماع به همان صحبتهای شاهزاده؟!
۴- اینکه سعی خواهید کرد جنتلمن باشید و به همین واسطه گفتهاید که اگر روزی ملکه فرح را ملاقات کنید بر دست ایشان بوسه خواهید زد، اگرچه احساس شخصی شماست و طبعا قابل احترام، اما دلایل تلویحی سه گانهتان آقای سخن برای من چندان قابل هضم نیست، چه به واسطه جنتلمن بودن که اتفاقا انگلیسیها صرفا به این دلیل حتی اگر شایستگی کسی محرز گردد به او تعظیم نکرده و بر دستش بوسه نمیزنند، یا به دلیل آنکه ملکه مملکت، خدمتگزار به ایران بوده نمیتواند دلیلی باشد که روشنفکری چون شما که سال هاست برای مبارزه با توتالیتاریسم مینویسد حسرت بوسه زدن بر دستان فرح پهلوی را دردل داشته باشد!
و دلیل سومتان با تمسک به بزرگمردی چون مصدق است، آقای سخن خوب میدانید که بوسه دکترمصدق بر دستان ثریا نه به واسطه حس جنتلمنیاش بوده و نه این احساس دین که امثال ثریا خدمات خاصی به ایران کردهاند، بلکه شکل مبازره مصدق که باعث شده بود دردنیای درنده دیپلماسی جهانی در مقابل شرق و غرب تنها بماند ایجاب میکرد که ضمن وانمود کردن هماهنگی با نظام شاهنشاهی به مبارزه یک تنه با استعمارهمین جنتلمنهای انگلیسی بپرازد، کار سترگی که گاندی هم انجام داد.
۵- آقای ف.م. سخن دوست و همکار عزیز، اگرچه با شما هم آوازم که مهاجرانی برخورد نامحترمانه یا تحقیرآمیزی با شاهزاده حداقل مورد احترام شما داشته، اما آیا نوشته مقاله گونه شما در پاسخ به حرکت توئیت گونه مهاجرانی را واقعا میتوان یک نقد مزین به آداب فرهنگی دانست؟ وقتی شما با جناب خطاب قراردادن مهاجرانی، سرانجام در نتیجه گیریهایتان در نوشته خویش، نظرات مهاجرانی را مزخرف گویی میخوانید، او را پاچه خوار میدانید و سرانجام اینکه او را لات و لمپن میدانید، بنده که نمیتوانم این بخش از یاداشتهای شما را با ادبیات سازگار ببینم، اما اگر شما هم چنان بر این نظر مصرید که نوشته جنتلمن گونهتان برتوئیت لات مابانه عطاءالله مهاجرانی ارجحیت دارد مرا راهنمایی کنید.
آقای مهاجرانی در پایان شما را مورد خطاب قرارمی دهم، چرا فکر می کنید رضا پهلوی به صرف جایگاه تاریخی یا پیشینهاش باید از نظر شما کم سواد خوانده شود؟ آیا واقعا باور دارید که از شازده به قول خودتان با استعدادترید؟ و اگرهم چنین باشد این آنچنان افتخاری یرای شما به ارمغان میآورد که کسی در جایگاه او را این چنین تحقیر نمایید؟ آیا هفت بار آب خوردن هم دریک جلسه آن چنانی که مخاطبان مختلف از جمله شما را دارد هم جرم است یا جنایت؟ بهرحال لحن شما درتوئیتتان هرچه باشد، تصورنمی کنم از لحاظ اخلاقی با تاسی از اسلامی باشد که بدان پایبندید!